موضوعات
آرشيو وبلاگ
![]()
بزرگترین وبلاگ علمی تفریحی ![]() مرد گفت: دلم از آدم ها گرفته از دروغگویی ها، از دورویی ها، از نامردی ها، از تنهایی، از خیلی ها از… مرد ادامه داد و گفت: از این زندگی خسته شده ام، از این دنیا بیزارم ولی نمی دانم چه باید کنم، نمی دانم غم هایم را پیش چه کسی مداوا کنم. پزشک به مرد گفت: من کسی را می شناسم که می تواند مشکل تورا حل نمایید به فلان سیرک برو او دلقک معروف شهر است. کسی است که همه را شاد می کند، همه را می خنداند، مطمئنم اگر پیش او بروی مشکلت حل می شود. هیچ کسی با وجود او غمگین نخواهد بود. مرد از پزشک تشکر کرد و در حالی که از مطب پزشک خارج می شد رو به پزشک کردو گفت: مشکل اینجاست که آن دلقک خود منم... ![]() مرد گفت: دلم از آدم ها گرفته از دروغگویی ها، از دورویی ها، از نامردی ها، از تنهایی، از خیلی ها از… مرد ادامه داد و گفت: از این زندگی خسته شده ام، از این دنیا بیزارم ولی نمی دانم چه باید کنم، نمی دانم غم هایم را پیش چه کسی مداوا کنم. پزشک به مرد گفت: من کسی را می شناسم که می تواند مشکل تورا حل نمایید به فلان سیرک برو او دلقک معروف شهر است. کسی است که همه را شاد می کند، همه را می خنداند، مطمئنم اگر پیش او بروی مشکلت حل می شود. هیچ کسی با وجود او غمگین نخواهد بود. مرد از پزشک تشکر کرد و در حالی که از مطب پزشک خارج می شد رو به پزشک کردو گفت: مشکل اینجاست که آن دلقک خود منم... یک شنبه 27 شهريور 1390برچسب:, :: 21:51 :: نويسنده : مهران
![]() بیوگرافی اولیه: نیکول ماری کیدمن ، AC ( متولد20 ژوئن 1967) هنرپیشه استرالیایی، خواننده، تولید کننده فیلم و مدل است. کیدمن یک کاتولیک است. کیدمن در هونولولو، هاوایی متولد شد. از آنجاییکه والدینش با ویزای تحصیلی در ایالات متحده بودند، کیدمن می تواند مدعی شهروندی استرالیایی و آمریکایی باشد. پدرش دکتر آنتونی دیوید کیدمن یک بیوشمیست، فیزیولوژیست دارویی و نویسنده با اداره ای در Lane Cove، سیدنی، استرالیا است. مادرش ژانل آن، مربی پرستاری است که کتاب های شوهرش را ویرایش می کند و عضوی از لابی الکترول زنان بود. در زمان تولد کیدمن در 1967، پدرش در مرکز سلامت روانی موسسه ملی در ایالات متحده مردم را ویزیت می کرد،برخلاف جنگ در ویتنام که باعث نا آرامی اجتماعی در استرالیا و ایالات متحده شد، والدین کیدمن درحالیکه در واشینگتون زندگی می کردند، در اعتراضات ضد جنگ شرکت کردند. یک شنبه 27 شهريور 1390برچسب:, :: 21:51 :: نويسنده : مهران
![]() نام: چارلز رابرت ردفورد جونیور تاریخ و محل تولد: 18 اگوست 1936، سانتا مونیكا، كالیفرنیا، ایالات متحده قد: 175 سانتیمتر بیوگرافی مختصر رابرت ردفورد در 18 آگوست 1936 در سانتا مونیكا ایلت كالیفرنیا متولد شد. او فرزند چارلز رابرت ردفورد حسابدار شركت Standard Oil و مارتا هارت است. یك سال بعد از اینكه از دبیرستان فارغ التحصیل شد، سال 1955، مادرش از دنیا رفت. بعد از ادامه تحصیل در رشته نقاشی در انستیتو هنرهای پرات و زندگی با یك نقاش در اروپا ، او تحصیل در زمینه بازیگری را در نیویورك و اكادمی هنرهای دراماتیك آمریكا آغاز كرد. چهار شنبه 23 شهريور 1390برچسب:, :: 20:12 :: نويسنده : مهران
![]() نام: والتر بروس ویلیس تاریخ تولد: 19 مارس 1955 (56 ساله) محل تولد: Idar-Oberstein، آلمان غربی حرفه: بازیگر، تهیه کننده، موسیقی دان همسران: دمی مور ( 1987 – 2000) ، اما همینگ (2009 – تاکنون) فرزندان: رومر، اسکوت، تالولا بیوگرافی مختصر بروس ویلیس در Penns Grove نیو جرسی بزرگ و در همانجا از دبیرستان فارغ التحصیل شد. بعد از آن به نیو یورک رفت و بازیگر شد. وی برای امرار معاش گارسن و به عنوان پادو در مشروب فروشی کار میکرد تا اینکه نقش هایی برای بازی کردن به دست آورد. یک شب هنگامی که داشت در مشروب فروشی کار میکرد با بازیگردانی رو به رو شد که از شخصیت و پرستیژ بروس خوشش آمد و همچنین نیاز به یک پادوی مشروب فروش برای نقش کوتاهی در فیلمش داشت. چهار شنبه 23 شهريور 1390برچسب:, :: 20:12 :: نويسنده : مهران
![]() نام : اینگرید برگمن Ingrid Bergman تاریخ تولد : 29 آگوست 1915 محل تولد : استکهلم ، سوئد زندگی نامه مختصر : اینگرید برگمن- که همنام پرنسس اینگرید از سوئد است- در استکهلم،سوئد،در 29 آگوست 1915 از پدری سوئدی به نام "جاستوس ساموئل برگمن" و مادری آلمانی به نام "فردل آدلر برگمن" متولد شد.وقتی تنها سه سال داشت مادرش را از دست داد.پدرش هم که یک هنرمند و عکاس بود 10 سال بعد وقتی اینگرید 13سال داشت درگذشت.چند سال قبل از اینکه بمیرد می خواست که دخترش یک ستاره ی اپرا شود.به همین دلیل اینگرید به مدت سه سال به کلاس آواز رفت.اما اینگرید همیشه می دانست که می خواهد یک بازیگر بشود.گاهی مواقع او لباس های مادرش را می پوشید و در استودیوی خالی پدرش نقش بازی می کرد. بعد از اینکه پدرش فوت کرد او به نزد عمه اش رفت تا با او زندگی کند.اما او هم تنها شش ماه بعد به خاطر مشکلات قلبی از دنیا رفت. چهار شنبه 23 شهريور 1390برچسب:, :: 20:12 :: نويسنده : مهران
![]() کلاغه سفارش چایی میده، چایی رو که میارن یه کمیشو میخوره باقیشو می پاشه به مهموندار مهموندار میگه چرا این کارو کردی؟ کلاغه میگه دلم خواست پررو بازیه دیگه پررو بازی! چند دقیقه میگذره باز کلاغه سفارش نوشیدنی میده باز یه کمیشو میخوره باقیشو میپاشه به مهموندار مهموندار میگه : چرا این کارو کردی؟ کلاغه میگه دلم خواست پررو بازیه دیگه پررو بازی ! بعد از چند دقیقه کلاغه چرتش میگیره خرسه که اینو میبینه به سرش میزنه که اونم یه خورده تفریح کنه ... مهموندارو صدا میکنه میگه یه قهوه براش بیارن قهوه رو که میارن یه کمیشو میخوره باقیشو میپاشه به مهموندار مهموندار میگه چرا این کارو کردی؟ خرسه میگه دلم خواست پررو بازیه دیگه پررو بازی اینو که میگه یهو همه مهموندارا میریزن سرش و کشون کشون تا دم در هواپیما میبرن که بندازنش بیرون خرسه که اینو میبینه شروع به داد و فریاد میکنه کلاغه که بیدار شده بوده بهش میگه: آخه خرس گنده تو که بال نداری مگه مجبوری پررو بازی دربیاری؟! |
|||||||||||||||||||||||
نویسندگان
پیوندها
آخرین مطالب
|
|||||||||||||||||||||||
![]() |